جدول جو
جدول جو

معنی چشمه سلیمان - جستجوی لغت در جدول جو

چشمه سلیمان
(چَ مَ سُ لَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’چشمۀ آبیست در حوالی دو ساری جیرفت که در زیر سنگ سفیدصلبی واقع است، 6 سنگ آب از آن چشمه جاری میباشد و جریان آب چشمه از مشرق به مغرب است. گویند قدمگاه حضرت سلیمان است و بعقیدۀ اهالی چهل قدمگاه در آنجا میباشد که سکنه بزیارت آن محل می آیند و نذر و قربانی میکنند و خون قربانی را در آب میریزند، اگر مارها و ماهیهای آب از آن خون بخورند، بزعم اهالی نذرشان قبول شده است و حاجتشان برآورده میشود و الا فلا، بالای یکی از این زیارتگاه ها که مشهور و موسوم به سید محمد است در قلۀ کوهی در مسافت بیست قدم بر سنگ صورت انسان و حیوان رسم و حجاری شده و ظاهراً یکی از پرستشگاههای قدیم بوده است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 335)
ده کوچکی است از دهستان دیناران بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 20 هزارگزی جنوب باختر اردل واقع شده و 35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشمه سیماب
تصویر چشمه سیماب
کنایه از خورشید، چشمۀ آفتاب، چشمۀ آتش فشان، چشمۀ خاوری، چشمۀ روز، چشمۀ روشن، چشمۀ سیماب ریز، چشمۀ گرم، چشمۀ نور، چشمۀ نوربخش، چشمۀ هور، آیینۀ آسمان، آیینۀ چرخ، آیینۀ خاوری، بانوی مشرق، بور بیجاده رنگ، تابۀ زر، خسرو سیّارگان، خسرو مشرق، زورق زرّین، سیماب آتشین، شهسوار فلک، عروس چرخ، نیّر اعظم، شیرسوار فلک، باشۀ فلک، شاهد روز، شهسوار سپهر، شهسوار گردون، صدف فلک، صدف روز، صدف آتشین، عروس خاوری، عروس روز، عروس فلک، غضبان فلک، یاقوت زرد، زرّین ترنج، زرّین کاسه
فرهنگ فارسی عمید
(چَ مَ عَ)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد که در 32 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی راه شوسۀ قدیمی مشهد به قوچان واقع است. جلگه و سردسیر است و 62 تن سکنه دارد. آبش ازچشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سُ مَ / مِ یِ سُ لَ / لِ)
سرمۀ سلیمانی. سرمه ای که چون به چشم کشند مخفیات عالم عیناً و عیاناً معاینه کنند. (از آنندراج) :
به گوش وهم زند نغمه های داودی
به چشم عقل کشد سرمۀ سلیمانی.
طالب آملی (از آنندراج).
گیرم که بدرد خسته درمان گشتی
در دیده چو سرمۀ سلیمان گشتی.
ملا زمانی یزدی (از آنندراج).
رجوع به سرمۀ خفا شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مَ / مِ یِ)
کنایه از ماه و آفتاب است. (برهان) (آنندراج). ماه وآفتاب. (ناظم الاطباء). آفتاب عالمتاب. (مجموعۀ مترادفات ص 13) ، کنایه از روز هم هست که عرب ’یوم’ گویند. (برهان). کنایه از روز هم هست. (آنندراج). روز. (ناظم الاطباء). رجوع به چشمۀ سیماب ریز شود، کنایه از کان سیماب. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ سُ)
دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 58 هزارگزی جنوب خاور الیگودرز، کنار راه مالرو آرپناه به چشمه ریزان واقع است. جلگه و معتدل است. و 533 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه، محصولش غلات، چغندر و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سُ لَ)
چشمۀ شاه سلیمان، واقع در بلوک کوه مره از قریۀ دشت ارجن. (فارسنامۀ ناصری ص 320)
لغت نامه دهخدا
(سُ لَ)
یکی از متنفذان خراسان به نام سید محمد که خود را خواهرزادۀ شاه سلطان حسین صفوی میدانست در حدود سال 1162 هجری قمری در مشهد به مخالفت با شاهرخ افشار نوادۀ نادرشاه برخاست و او را کور کرد و خود به نام شاه سلیمان چند روزی سلطنت یا حکومت کرد و آنگاه به دست یکی از سرداران شاهرخ کشته شد. رجوع به شاهرخ افشار شود
لغت نامه دهخدا